پسر کوچولوی من

پارت : ۱۲



ویو کوک :

دیدم که با سوجین داره بگو بخند میکنه...اینم خوابه دیگه نه ؟ هه
چشام ناخواسته پر شد

فلش بک به قبل از خواب کوک :
ویو ته :


یکی بهم زنگ زد...شماره ناشناس بود جواب دادم

ته : الو ؟
ناشناس : از کوک فاصله بگیر مگرنه میکشیمش
ته : شما ؟
ناشناس : به نفعته به سوجینم نزدیک بشی
که قطع کرد یکم ترسیدم برا همین به جین زنگ زدم گفتم به اعضای باند خبر بده که دور هم جمع شن


زمان حال :

دیدم که چشماش پره فداش شم من ببخشید
امروز با بچه ها ( باند مافیاش ) قرار دارم

ویو کوک :

میخواستم رد شم که لوسیو دیدم ، دیدم اونم داره به ته و سوجین نگاه میکنه و چشماش پره رفتم سمتش

کوک : چیشده خوبی ؟
لوسی : نه راستش ( بغض )
کوک : میتونی به من بگی
لوسی : میشه بریم ی جا خلوت ؟
کوک : حتما

رفتیم یجا که بهم گفت

لوسی : من از اقای کیم خوشم میاد
ی ثانیه خشکم زد
کوک : اره دیدم داشتی میبوسیدیش ( عصبانی و حرصی )
لوسی : کوک...
کوک : فقط کافیه یبار دیگه به اسمم صدام کنی ( عصبانی حرص )
و رفتم...

ویو لوسی :

اخه...من نمیخوام رفیق سوجین باشم که باعث شد از اقای کیم خوشم بیاد همش تقصیر اونه بخدا من...

سوجین : سلااااممم لوسیی
لوسی : گمشو...فقط گمشو
سوجین : عوا
لوسی : بسه دیگه به اندازه ازم استفاده کردی
داشتم میرفتم که...
سوجین : باشه پس...نمیخوای یکی از عروسکام باشی ؟
لوسی : نه
سوجین : حیف تو یکی از عروسکای خوبه خیمه شب بازیم بودی
سوجین : ولی حالا که نمیخوای باشی...هومممم...چطوره که قضیه تصادف تو و کوکو به پلیس لو بدم ؟
چشمام درشت شد
لوسی : نه..ب...باشه ازم استفاده کن هرچقدر که میخوای
سوجین : افرین حالا شدی دختر خوب

خسته شدم...

ویو ته :


فکر کنم چند ساعتی گذشته بود که درم زده شد
ته : بفرما
سوجین : شلام عجقم ( عشوه و ناز )
ته : سلام
که همون لحظه جیمین زنگ زد جوابش دادم
ته : الو ؟
جیمین : الو سلام خوبی ؟
ته : بدنیستم تو خوبی ؟
جیمین : خوبم منو جین یچیزایی پیدا کردیم...
دیدگاه ها (۱۳)

حتما نظر بدین

بچه ها اگه پارت بدم دعا میکنید فردا امتحان اینگیلیسیمو خوب ب...

پسر کوچولوی من

پسر کوچولوی من پارت : ۹ویو ته :چند روز از تصادف کوک میگذره و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط